نشیبلاخواژهنامه آزادجایی که دره زیاد دارد . در کتاب نقطویان و پسخانیان که تالیف صادق کیا هست یافت شد .
نشیلیدنواژهنامه آزادنشیلیدن /nashilidan به معنای درآویختن و اویزان شدن به کسی است ، در فرهنگ تهمورس جلالی
نشیلیدنواژهنامه آزادنشیلیدن /nashilidan به معنای درآویختن و اویزان شدن به کسی است ، در فرهنگ تهمورس جلالی
نشیبواژهنامه آزادنشیب مفهومی پست در مقابل فراز ، فراز یعنی اوج ، رو بلندی ، صعود - پس معنی نشیب نزول و رو به افول و رو به پایین است . ( زاغ را میل کند دل به نشیب عمر بسیارش از
نشیوبارواژهنامه آزادفلات قاره . از نشیب و بار که بار پسوند به معنای کناره و ساحل است . فلات قاره بخشی از دریا است که با یک شیب تا ژؤفنای دریا ادامه می یابد .
قینواژهنامه آزادقین در زبان لری به معنای باسن است باسن، مقعد (ساردوییه جیرفت)، واژۀ محلی برای نشیمنگاه.