پاتقواژهنامه آزاد(پاتــُـق) محلی که شخص اوقات خود را در آن صرف میکند، و گروه ها در آن نشست برگزار میکنند.
جلسواژهنامه آزاد(گنابادی) جُلُس؛ نشستن. || جُلُسِش کی:نشست. || پشیمان شدن از انجام کاری، باز ایستادن از ادامۀ کار، توقف.
نشستنیواژهنامه آزادصندلی. صفت از مصدر نشستن. چیزی که می توان رویش نشست؛ مانند خوردنی، چیزی که می توان خورد؛ نوشیدنی، چیزی که می توان نوشید.