نشستنیواژهنامه آزادصندلی. صفت از مصدر نشستن. چیزی که می توان رویش نشست؛ مانند خوردنی، چیزی که می توان خورد؛ نوشیدنی، چیزی که می توان نوشید.
نستاوواژهنامه آزادنَسٌتاو:نام چوپان جوانمرد رومی که به گشتاسب یاری رساند. جرانمرد را نام نستاو بود دلیر و هشیوار و با تاو بود (فردوسی)
نشستنیواژهنامه آزادصندلی. صفت از مصدر نشستن. چیزی که می توان رویش نشست؛ مانند خوردنی، چیزی که می توان خورد؛ نوشیدنی، چیزی که می توان نوشید.