نیمواژهنامه آزادبه معنای سو و جهت مثلا: این نیم دیوار = این طرف دیوار اُن نیم دیوار= اون طرف دیوار (تلفظ اُن همانند تلفظ 10 به زبان ترکی است)
نیم آداکواژهنامه آزادنیم آدک،نیم خوست، شبه جزیره، سرزمین یا بخشی از خشکی زمین که در آب دریا رخنه کرده است، بدینگونه که سه سوی آنرا آب فراگرفته، و تنها از یک سو به خشکی پیوسته باشد.
مردانقمواژهنامه آزادمردانقم یا مرداناغام به معنی آناهیتای مقدس است قدمت این روستا به بیش از 2000 سال می رسد در کتب مورخین و سفر نامه ها به این موضوع اشارات کامل گردیده است روستای م
مرغ نیم بسملواژهنامه آزادمرغ نیم کشته .در وقت کشتن و ذبح حیوانات باید نام خدا را یاد کرد و نیم بسمل حیوانی است که هنوز نام خدا ( بسم الله ) را به تمامی در ذبح او بر زبان نیاورده اند ، ی
داویجانواژهنامه آزادبزرگ ترین روستای شهرستان ملایر؛ در لغت به معنی دو قلعه است، چون در گذشته دو قلعه در دو طرف روستا بوده که الآن نشان کمی آز آن ها باقی مانده است. قلعۀ سمت شمال «ت
راک ماهورواژهنامه آزادراکِ ماهور دستگاه ماهور یکی از گسترده ترین دستگاه های موسیقی ایرانی است و در ردیف های گوناگون در حدود ۵۰ گوشه دارد و به علت حالت و ملودی روانی که دارد اغلب به
صباواژهنامه آزادنسیم ملایم بادی است که رحمت خداوند را خبر میدهد و رساننده ی اخبارخوش به بنده ی خدا است نسیم ملایمی که از طرف شمال شرق می وزد، پیام رسان میان عاشق و معشوق؛ نام