نسارگواژهنامه آزادنُ قسمت شمالی ساختمان که سایه بیشتری داشته و در نتیجه، برفهای کنار آن دیرتر ذوب میشوند؛ مثال:اتاقِ برِ نُسارگ:اتاقی در قسمت شمالی ساختمان
نسارواژهنامه آزاددر زبان لکی به معنای جایی است که با توجه به آفتابگیر نبودن و سایه داشتن در تمام طول روز خنک تر از دیگر جاهاست که در مورد قسمتی از خانه، کوه و ... قابل تعمیم است
نارگیلستانواژهنامه آزادباغ وسیع نارگیل. در هند، این نارگیلستان ها فراوان اند؛ مانند نخلستان های جنوب ایران.
سارگپهواژهنامه آزاد(گ َ پ ِ)؛ سنقر، پرنده ای شکاری از نژاد قوش ها، بزرگ تر از شاهین. سارگپه پرنده ای شکاری است کوچک تر از عقاب، با جثه ای متوسط و توپُر، سری کوچک و گرد روی گردنی ک
نارگیلستانواژهنامه آزادباغ وسیع نارگیل. در هند، این نارگیلستان ها فراوان اند؛ مانند نخلستان های جنوب ایران.
نگاریناواژهنامه آزادای نگار. الف پسوند ندا؛ نگارین مرکب از نگار+ین که پسوند نسبت است، به معنی معشوق زیبایی که گویی نقش نگارگر چیره دستی است.
بصامواژهنامه آزادبَصّام (معرّب، اِ)؛ نام طایفه ای که در ایران (بیشتر کرمانشاه، تهران و قم)، عراق و برخی کشورهای عربی پراکنده اند و اصالتاً عرب و از سادات باقری اند. (در ایران، ب
سارگپهواژهنامه آزاد(گ َ پ ِ)؛ سنقر، پرنده ای شکاری از نژاد قوش ها، بزرگ تر از شاهین. سارگپه پرنده ای شکاری است کوچک تر از عقاب، با جثه ای متوسط و توپُر، سری کوچک و گرد روی گردنی ک