مهرواژهنامه آزادخورشید (مازندرانی) در زبان روستاییان وقتی نزاعی بین چند نفر به صلح می انجامد، می گویند که "مهر هکردنه" یعنی "صلح کردند"؛ پس مهر به معنی صلح و آشتی است (لازم به
کهیبواژهنامه آزادشرم و ناز(کها) چندبن جفا و و جور نزاری،همی کشم من/ورنه کهای صحبت دنیا و خاکسارم. "نزاری قهستانی،١٧٢:١٣٧١"
جخواژهنامه آزادجَخ؛ اکنون. مثال: «جخ از مادر نزادم من» (شاملو). با وجود این-با این حال-تازه (قدیمی، تا دهۀ 1340؛ محاورۀ کوچه-بازاری تهران، اصفهان، کاشان و...) «فرض کنیم که!».