مو نزدنواژهنامه آزاد[عا.] ذرّه ای عدم تشابه و اختلاف نداشتن. عینهو چیزی بودن. کپی چیزی بودن«"ایوان هو" هنرمندی است که نقاشی های او با واقعیت مو نمی زنند. [باشگاه خبرنگاران، ۱۶ مهر
مقربانواژهنامه آزادنزدیکان؛ کسانی که منزلت برگزیدگی نزد شخص مهمی را پیدا کرده باشند. نزدیکان؛ جمع مُقَرَّب.
نضجواژهنامه آزادرسیدن و پختن نَضِجَ: نَضْجاً التمرُ أو اللحمُ:خرما رسیده شد و یا گوشت پخت و خوشمزه شد - نَضَجاً , ِ النّاقةُ بِوَلَدِهَا:یکسال گذشت و ماده شتر نزائید . نَض