چپکیواژهنامه آزادمعکوس ــ متضاد ــ ناآشنا ــ نامأنوس ــ برخلاف عرف و آداب و رسوم یک جامعه و یا یک محیط (مکان) ـ برعکس ــ نادرست ـ بی راهه
لوکوتینواژهنامه آزادحول دادن. نیرو وارد کردن برای جابجای. از کلمات رایج در بم و شهرستانهای اطرافش. نرماشیر
نیرمانواژهنامه آزادنیرمان، ن ی ر م ا ن، به معنای مردسرشت، نرمنش، پهلوان، دلیر، از صفات گرشاسب پهلوان و مترادف نریمان و نیرمانا، نامی پسرانه