نشاتواژهنامه آزادهریک از مرتبه انتقالی اشیائ را نشات گویند. چنانکه گویند نشات برزخ - نشات آخرت - نشات هیولی
نهاتواژهنامه آزادتلفظ:نِهات ، نه هات ، (nahat) معنی:مفلوک ، بیچاره ، درمانده _ کسی که مرتکب کار اشتباهی شود ، دارای مشکل بیچاره شدن ، در مشکل گرفتار شدن
آسیهواژهنامه آزادنام همسر فرعون که به دین حضرت موسی ایمان آورد و توسط فرعون به چهارمیخ کشیده شد. آسیه بنت مزاحم یکی از چهار زن برگزیده در دین اسلام است. کلمه آسیه در لغت به معن
پمفلت بهداشتیواژهنامه آزادپمفلت نوعی رسانه آموزشی است . در ابعاد کاغذ A4تهیه میشود . و به طور معمول به سه قسمت تقسیم میگردد . این رسانه می تواند آموزشی ، هشدار دهنده و یا تبلیغاتی باشد .
کچالوواژهنامه آزاد(افغانستان) سیب زمینی. کچالو. [ کَ چا لو ] (فارسی افغانستان) مانند برخی واژگان دیگر، از هند وارد زبان فارسی دری شده؛ پیشوند «کج» یا «کچه» را به «آلو» اضافه کرد