مضطربواژهنامه آزادلغزنده، جنبنده، ناپایدار، . برای مثال، مضطرب المهل به معنای مهلت های ناپایدار است.
fickleواژهنامه آزاد[به نقل از فرهنگ هَزاره]: (صفت) [خلقوخو، هوا و غیره] متغیّر، بیثبات، ناپایدار؛ [شخص] دمدمی، متلوّن، دمدمیمزاج، هردمخیال