زاویهواژهنامه آزاد(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) گوشه. "رأس زاویه" به پارسی می شود "سر گوشه" یا "تارَک گوشه". "ضلع زاویه" به پارسی می شود "بَر گوشه". "نقاله" به پارسی می شود
مثلث قائم الزاویهواژهنامه آزاد(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) سِگوشِ راست، سِگوشِ راستگوشه. "در یک مثلث قائم الزاویه، مربع وتر برابر است با جمعِ مربع های دو ضلع عمود بر هم" به پارسی می شو
شهر سوواژهنامه آزادبه ناحیه ای از شهرستان دشتی که در روزگار دور قبل از اسلام مرکز دشتی بوده و گویش اصیل دشتی از آنجا سرچشمه گرفته که از گز دراز تا بردخون ادامه داشته
لیزانواژهنامه آزاد(اَعلام) نام ناحیه ای در سرزمین قدیمی اران، و هم اکنون بخشی از آذربایجان که در سال 1828 میلادی، روس ها بر آن تسلط یافتند. این نام در ثبت احوال نیز ثبت شده است.
تینوجواژهنامه آزاددهی در نزدیکی تفرش و آشتیان در ناحیه ی آب و هوایی معتدل واقع در مرز استان های مرکزی و قم