جنگواژهنامه آزاد(شیرازی) جِنگ؛ شدید، تند (صفت آفتاب): «شیرازِ میگن نازه بَرِی آفتاب جنگش». صمیمی، محکم (صفت رفاقت و رفیق). (اسم) صدای موسیقی: «جنگ جنگ ساز میاد/ از بالوی شیراز
تیرشهواژهنامه آزادمخفف یا حالت محاوره ایِ کلمه ی تریشه [teriše] به معنای هر چیز خرده ریزه، مثل ریزۀ کاغذ، ریزۀ چوب، پارچه و مانند آن؛ می باشد. که عموما به پارچه اطلاق می شود. بی