مُنجِزی:وفا کننده به عهد، برآورنده حاجت و نیاز دیگران. نام تیره ای از طایفه بهداروند هفت لنگ ازایل بزرگ بختیاری.واژهنامه آزادرواکننده حاجت
نان کسمهواژهنامه آزادنوعی نان مثل نان شیر مال است که گرد و شیرین است ولی مثل نان شیرمال پف کرده نبوده و سطح آن براق نیست.این نان در قم طبخ میشد و اکنون نیز در برخی مناطق قم طبخ میگر
نان تیریواژهنامه آزادنان تیری در بختیاری، نانی شبیه به نان لواش است که به زبان بختیاری به آن "تیری"می گویند. ضخامت این نان تا ۲ میلی متر، قطر آن بین ۳۵ تا ۴۰ سانتی متر وشکل آن دایره
گرماسواژهنامه آزادگُرماس، گرماست، طعامی است از مخلوط شیر و ماست به طوری که ماست را به شیر جوشیده می افزایند و نان در آن ترید کرده، می خورند.
کرماسواژهنامه آزادکُرْماس:(korms) در گویش گنابادی یک غذای محلی گناباد است که از مخلوط کردن شیر گرم و ماست و تلیت کردن نان در آن بدست می آید.
فیالهواژهنامه آزادنام گیاهی(علفی) چند ساله خوشبو و خوش عطر که در شمال شهرستان اندیمشک در کوههای چاونی و در فاصله 2000 متری از سطح دریا رشد میکند و عشایر محل از آن در ماست و دوغ ج
ترمیدورواژهنامه آزادترمیدور Thermidorیا حرکت دوری انقلاب ها، یکی از واژه های رایج در مباحث انقلاب است که نخستین بار توسط کرین برینتون ـ یکی از نظریه پردازان انقلاب ـ در کتاب معروفش
کفکواژهنامه آزادنوعی قارچ انگلی که بر روی نان و میوه بر اثر مرور زمان بوجود میاید. کُفْک:(kofk) در گویش گنابادی یعنی جغد