نام آورانواژهنامه آزادانسان های معروف, انسان های نامی به سبب کارهای مهم و بزرگ و مثبتی که انجام داده اند.پهلوان نامی
مُنجِزی:وفا کننده به عهد، برآورنده حاجت و نیاز دیگران. نام تیره ای از طایفه بهداروند هفت لنگ ازایل بزرگ بختیاری.واژهنامه آزادرواکننده حاجت
میلادواژهنامه آزادمیلاد نامی ایرانی به معنای سمایی یعنی زاده شدن.نام پدر گرگین پهوان ایران زمین در شاهنامه فردوسی
رهامواژهنامه آزادرٌهام؛ پرنده ای که شکار نمی کند، مرغی که شکارچی نیست. نام پسر گودرز در شاهنامه. نام پدر فرهاد، معشوقۀ شیرین. 1.پرنده شکست ناپذیر. 2.رها و آزاد.3.قطرات لطیف بارا
سامیارواژهنامه آزاداین واژه از دو بخش سام و یار تشکیل شده است؛ در معنی سام باید رجوع کنیم به داستان شاهنامه که نام پدر زال بوده و به معنی آتش است؛ بخش دوم که یار است، به معانی مخت