مُنجِزی:وفا کننده به عهد، برآورنده حاجت و نیاز دیگران. نام تیره ای از طایفه بهداروند هفت لنگ ازایل بزرگ بختیاری.واژهنامه آزادرواکننده حاجت
نام آورانواژهنامه آزادانسان های معروف, انسان های نامی به سبب کارهای مهم و بزرگ و مثبتی که انجام داده اند.پهلوان نامی
قورتلارواژهنامه آزادنام بخشی از توابع سراب و پارساباد. در حال حاضر (سال 1395) این طایفه حدود 11 هزار نفر جمعیت دارد و یکی از تولیدکنندگان شیر گوسفند و لبنیات و گوشت کشور است.
خارسواژهنامه آزادنام بخشی از دهکدۀ ییلاقی فشکور؛ این بخش به دلیل آب و هوای بسیار خوش و طبیعت بی نظیر آن مورد توجه خوش نشینان قرار گرفت و به شهرکی بزرگ و زیبا تبدیل شد. زمستان ها
کهدوئیهواژهنامه آزاداین واژه نام بخشی در استان یزد و شهرستان تفت است که در 100کیلومتری شهر یزد واقع شده است. جمعیت این بخش حدود 1500نفر است و شغل اهالی این بخش کشاورزی است. از روست
ماژینواژهنامه آزادنام شهری در جنوب شرقی استان ایلام. نام بخشی واقع در شهرستان دره شهر استان ایلام (جنوب شرقی استان ایلام)؛ مرکز آن شهر ماژین مرکزی است. ماژین در کنار رود سیمره و
پایشواژهنامه آزادپایِش به معنی نظارت است و منظور از آن هشیاری از وضعیت یک سامانه یا پدیده از راه مشاهده دگرگونیهایی است که ممکن است با گذر زمان در آن سامانه یا پدیده رخ دهد. ام