نان کسمهواژهنامه آزادنوعی نان مثل نان شیر مال است که گرد و شیرین است ولی مثل نان شیرمال پف کرده نبوده و سطح آن براق نیست.این نان در قم طبخ میشد و اکنون نیز در برخی مناطق قم طبخ میگر
ارسنگواژهنامه آزادارسنگ نام قومي كه در دهستان كليشم هستند معني اين واژه از دو بخش ار كه به معني تپه وخودسنگ ميباشد
عدنانواژهنامه آزادنام پسرانه عربی . فرزند اسماعیل بن ابراهیم نیای قبایل عرب در شمال. شاید ار ریشه واژه عبری اِدِن باشد به معنی لذّت ، خوشی و بهشت زمینی .برابر سِفْر تکوین در تورا
الیماواژهنامه آزادسرزمین کوهستانی و بر گرفته از نام ایلام و قوم ایلامیان است که احتمالا کهن ترین نژاد سرزمین بختیاری ها بوده است ار اقوام باستانی ساکن در کهکیلویه و بویر احمد فعل
امیدواژهنامه آزاد←در زبان پارسی باستان(پارسی هخامنشی و ماقبل آن):"هومائیتا" یا "هومائیتیا" یا "هومائیتی" متشکل از "هو"(بمعنی خوب، خوش، نیکو)+"مائیتا"(بمعنی اندیشه، نظر، نظرداشت/
ریکواژهنامه آزادریک در شاهنامه چند بار آمده است و بزرگان درباره ی آن دیدگاه نوشته اند و گروهی بر این باور هستند که به معنای شادمانی و بخت نیک است و گروهی آن را ویحک عربی می دان