نان کسمهواژهنامه آزادنوعی نان مثل نان شیر مال است که گرد و شیرین است ولی مثل نان شیرمال پف کرده نبوده و سطح آن براق نیست.این نان در قم طبخ میشد و اکنون نیز در برخی مناطق قم طبخ میگر
کره ناىواژهنامه آزاد[ک َرْ رَ / رِ] کَرّه ناى، کرنای، کرنا، کارنا؛ شیپور، بوق، بوق جنگی. سازى باستانى و ایرانى شبیه شیپور که براى اطلاع رسانى به ویژه در جنگ ها کاربرد داشته است. مث
چرداولواژهنامه آزاد(کردی؛ ایلام) چرداول، چاردول یا چهار دول؛ یعنی سرزمین حاصلخیری که از چهار دره تشکیل شده است (دول در کردی به معنی سرزمین حاصلخیز و هموار است). شهرستان چرداول در
آسناواژهنامه آزادنام همسر حضرت یوسف و به معنی آسمان پاک روشنایی سرشت مادر زادی-سرشت درونی-اسم ایران باستان در زرتشت فطرت خدا دادی - سرشت مادرزادی در زبان پهلوی، آسین به معنی نقر
سایناواژهنامه آزادآسمان صاف سکوت آرامش نماد تمام پاکی ها پرنده خوشبختی نام یکی از خاندان های زرتشتی ، سیمرغ ، آنکه در سایه روشن باشد سیمرغ هدیه ویژه الهی سیمررغ
ابارشواژهنامه آزادبارش نزولات آسمانی الف اول با فتحه در زبان محلی ( أ ) به معنای تعجب از شدت کثرت است نام روستایی از توابع سبزوار - خراسان رضوی می باشد