نارسیسمواژهنامه آزادخودشیفتگی ﺍﯾﻦ ﻭﺍﮊﻩ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﻟﻐﻮﯼ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﯽ ﻋﺎﺷﻖ ﺧﻮﺩ ﺑﻮﺩﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺭﻭﺍﻧﭙﺰﺷﮑﯽ ﺑﻪ ﺧﺼﻮﺻﯿﺎﺕ ﺷﺨﺼﯿﺘﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺧﻮﺩﻣﺤﻮﺭﯼ ﻭ ﺧﻮﺩﺑﯿﻨﯽ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﯿﺸﻮﺩ
ناردیسواژهنامه آزادهمانند انار - انار گون - همچون انار یک دیس از انار ( دیس نوعی ظرف است -مثال:دیس برنج ) ( انار:نوعی میوه ) 1) عربی) همچون آتش - شراره آتش 2) فارسی) انارگون - ب
آرسینواژهنامه آزادپسر آریایی شعله آتش،گرمای آتش.ترکیب آر+سین=آر:(آگر،آیر،آور،آر،آذر،آثر)صورتهای مختلف از واژه آتش است که در لهجه های محلی هم هنوز مانده است. سین:(تین،ثین،سین)شعله
آرتمیزواژهنامه آزادآرتمیز اول پادشاه هالیکا نارس . وی در جنگ خشایار شاه ضد یونانیان شرکت داشت و در سالامین جنگید ( 480 ق . م ) آراتمیز دوم . ملکه هالیکا نارس در [ کاری ] . وی برای
ادمواژهنامه آزاداصطلاحات پزشکی:در ترکیب "ادم ریه" به معنای نارسایی ریه است. خیز، ورم، گاهی نیز به نام دراپسی شناخته می شود به معنی تجمع غیرطبیعی آب و مایعات میان بافتی موجود در
ثقلواژهنامه آزاددل درد گرفتن بر اثر خوردن میوه کال سردی کردن دچار سردی مزاج شدن بر اثر خوردن میوه نارس
زنگلاچوواژهنامه آزادزنگوله به چوب،اصطلاحی است در لهجه ی مردم دامغان که به معنی زردآلوی نارس یا چغاله است