میوه روبواژهنامه آزادروبنده و تکان دهنده میوه (از درخت) بیشتر صفت برای باد...سنایی گوید:شاخ را بال میوه روب ار تست/خاک را سنگ پای کوب از تست(کارنامه بلخ/ب 9)واژه از مقاله واژگان و ت
عنر عنرواژهنامه آزادکنایه از پیمودن یک مسافت نالازم یا یک پیمایش بی نتیجه این کلمه به صورت قید برای فعل های "رفتن" یا "آمدن" به کار می رود مثال 1:عنرعنر تا میوه فروشی رفتم ولی بسته
تبافواژهنامه آزادلهجه محلی "طواف" به معنی دوره گرد و دست فروش است . درقدیم روستائیان برای فروش میوه های خود به شهر می رفتندکه به آنها طواف میگفتندکه بر اثر گذشت زمان و با گویش م
بدو صلاحواژهنامه آزادبَدوِ صَلاح؛ در علم فقه حالتی است که میوه قابلیت پایدار ماندن را دارد و در آن زمان، تردید طرفین معامله در فروش میوه بر روی درخت از بین می رود. مانند:سرخ یا زرد
میوه روبواژهنامه آزادروبنده و تکان دهنده میوه (از درخت) بیشتر صفت برای باد...سنایی گوید:شاخ را بال میوه روب ار تست/خاک را سنگ پای کوب از تست(کارنامه بلخ/ب 9)واژه از مقاله واژگان و ت