میسلواژهنامه آزادمیسل(micelle) در مذاب، به وضعیتی از توزیع یک واحد شیمایی حاوی تعداد بی شماری ذرات میکروسکوپی پخش شده در یک محیط بسته اطلاق می شود. این ذرات بایستی بصورت در جا د
میر بهادریواژهنامه آزادمیر. (از ع ، اِ) مخفف امیر. (غیاث). امیر و پادشاه و سلطان. (ناظم الاطباء). نژاده . (زمخشری ). مخفف امیر، و میره مخفف امیره ... و از خصایص این لفظ است که به قطع
میس کالواژهنامه آزادگُمزَنگ، گُم زَنگ. به چَم (معنی) زنگِ گم شده. یک پیوند دوراوی (تلفنی) است که بی پاسخ بماند. پیامی از پیش برنهاده را به رایگان می رساند. برای نمونه، دو دوست بر آ
پایلوتواژهنامه آزادآزمایشی - آزمایش - وسیله تثبیت مسیر - وسیله تنظیم و میزان کردن - راهنمایی - سیستم هدایت - هدایت کننده - مشعل کوچک(اجاق گاز و آبگرمکن دیواری) - سکان - فرماندهی -
پروادواژهنامه آزادبه معنی " ترخیص کردن " , منظور ترخیص کالا است , در زمان جاده ابریشم کسانی که میخواستند از چین به اروپا کالایی را ببرند و یا از اروپا به چین , باید در مسیر جاده
دهوارواژهنامه آزاددهوار نام یکی از پر آبترین رودخانه های منشعب از رودخانه ی شهر چایی شهر اورمیه بود که بعد انقلاب اسلامی در اثر ساخت و سازهای بی رویه مسیر آن را منحرف کردند و این
مهرواژهنامه آزادخورشید (مازندرانی) در زبان روستاییان وقتی نزاعی بین چند نفر به صلح می انجامد، می گویند که "مهر هکردنه" یعنی "صلح کردند"؛ پس مهر به معنی صلح و آشتی است (لازم به