حلالیتواژهنامه آزادحلال کردن ، وقتی کسی نسبت به دیگری کوتاهی نموده یا خطایی انجام می دهد و یا احساس می کند دوباره او را نخواهد دید در خواست حلالیت می کند ، درخواست از دیگری برای ح
قِندِرواژهنامه آزادنوع و گونه ای از پرستو که جسه آن از گنجشک کوچکتر است و معروف است که باد می خورد در شهر دزفول دیده می شود . در ساختمان های کهن و قدیمی سوراخ هایی برایشن می گذاشت
تشتهواژهنامه آزادتَ ش ت ه:پیاله ای مسین بود که ته آن سوراخی به اندازۀ یک نخود وجود داشت و ظرفیت آن تقریباً به اندازۀ یک فنجان (کاپ) بود و از آن برای اندازه گیری زمان حق آبۀ کشاو
داریونواژهنامه آزادداریون (daryon در انگلیسی) نهری است در شوشتر که از رود شطیط جدا و دوباره به آن ملحق می شود. این نهر داریوش یا دارا نیز نام دارد و در زمان داریوش هخامنشی حفر شده
دیباواژهنامه آزاددیبا پارچه ای بوده که تا 3 قرن پیش در شهر شوشتر تولید می شده است این پارچه که از بافت خیلی نازکی بر خوردار بوده و گاهی نیز با الیافی از طلا برای دوخت لباس پادشا