درعواژهنامه آزادمطابق نقل تاریخ نویسان دختران عرب وقتی به سنّ بلوغ می رسیدند به دارالندوه، که توسط قصی بن کلاب ساخته شده بود، می رفتند و در آن جا پارچه ای که با خود برده بودند
فدیهواژهنامه آزادمالی که برای واخریدن جان خود بدهند، آنچه اسیران برای رهایی خود بدهند، سر بها ، فدیات جمع فدیه فرهنگ لغت عمید (اسم) [عربی:فِدیَة] ‹فدیت› (fedye) ۱. مالی که در ق
پونسواژهنامه آزادپونِس یا پونِز یا میخ شَستی؛ میخ ریز نوک تیزی است که قاب بشقابی شکل کوچکی دارد و با فشار انگشتِ شست روی قاب وارد دیوار می شود. بیشتر برای الصاق کاغذ به دیوار اس