4 مدخل
حبس شده
خلوت گزیدن رندان و ترک اجتماع برای راز و نیاز با معبود
محدودیت، زندانی، محبوس
صَنَم؛ بت، الهه، معبود، قابل پرستش. بت. یار خوش چهره دلبر دلربا