drag and dropواژهنامه آزادکشیدن و رَهاندَن. هنگام کار با رایانه، کُنِشی (عملی) است که در آن با موشی (ماوس) یک چیز را گرفته، جابجا کرده و می رهانند (رها می کنند). "دِرَگ اَند دِراپ کُن" م
مویدواژهنامه آزادتاییدکننده، تقویتکننده، محکمکننده، تاییدشده، نیرودادهشده ( اسم ) 1 - تایید کننده . 2 - محکم کننده استوار دارنده جمع : مویدین . نجاح الموید
پلخمونواژهنامه آزادتیرکمان تیروکمان تیر کمان کوچک که با آن گنجشک میزندند یا هر چیز دیگر را.یک شعری هم در گویش مشهدی هست که میگه:با پلخمون نگاهت چوغوک دلمو زدی ای به قربونه نگاهت,ع
تورنهواژهنامه آزاد( بختیاری) دستۀ مو که روی پیشانی زنان می افتد، چتری، موی جلوی سر زنان، مویی که از زیر روسری زنان در در دو طرف صورت قرار می گیرد. (مازنی) بادی که در منطقۀ گدوک ا