مالواجردواژهنامه آزادمالواجردی ترکیبی از مال( پول ثروت)+وا(آباد به لهجه محلی جرقویه)+ جرد(به معنی عربی شده گرد همان شهر) و مالورد همان ماءالورد است یعنی آب گل سرخ (به علت وجود چشمه
بنهادنواژهنامه آزادقرار دادن، پَهن کَردَن، گُستردَن او ندا کرده که خوان بنهاده ام نایب حقم خلیفه زاده ام مثنوی- دفتر اول- مولوی
التتمشواژهنامه آزادالتتمش به معنی حافظ و نگاه دارنده ایل است، هم چنین در جای دیگر وجه تسمیه التتمش به این دلیل دانسته شده که تولد وی شب ماه گرفتگی واقع شده است و چنین مولودی را تر
بیگه شدنواژهنامه آزادگذشتن،تمام شدن،شب شدن. سال،بیگه گشت،وقت کشت نه / جز سیه رویی و فعل زشت نه مولوی
آخرستواژهنامه آزادآخُرست، آخُر است، آخور است. تغییر یافتۀ «آخور است» (در شعر مولوی). آخور جایگاه علوفه برای حیواناتی مانند گاو و شتر است.
سدراواژهنامه آزاددرختی در طبقه هفتم بهشت نام درختى است در بهشت (احتمالاً درخت سدر) که همجوارى با آن، درجات و مقامات بالاى تقرب به حق تعالى را مى طلبد. همانگونه که حضرت مولانا در