ماشین بازواژهنامه آزادکسی که خرید و فروش و نگهداری ماشین را از روی عشق و علاقه انجام دهد نه از روی منفعت اقتصادی؛ به کلکسیونرهای ماشین (خودرو) هم گفته می شود.
ماشین حسابواژهنامه آزادآماره (آمارِه). در پارسی برای > سه واژه هست؛ شمردن (سبک)، آماردَن (میانه) و رایاندَن (سنگین). پس شایسته است که ماشین حساب را نه رایانه وَنکه (بلکه) آماره نامید.
drag and dropواژهنامه آزادکشیدن و رَهاندَن. هنگام کار با رایانه، کُنِشی (عملی) است که در آن با موشی (ماوس) یک چیز را گرفته، جابجا کرده و می رهانند (رها می کنند). "دِرَگ اَند دِراپ کُن" م
پلخمونواژهنامه آزادتیرکمان تیروکمان تیر کمان کوچک که با آن گنجشک میزندند یا هر چیز دیگر را.یک شعری هم در گویش مشهدی هست که میگه:با پلخمون نگاهت چوغوک دلمو زدی ای به قربونه نگاهت,ع
درگ اند دراپواژهنامه آزادکشیدن و رَهاندَن. هنگام کار با رایانه، کُنِشی (عملی) است که در آن با موشی (ماوس) یک چیز را گرفته، جابجا کرده و می رهانند (رها می کنند). "دِرَگ اَند دِراپ کُن" م
bookmarkواژهنامه آزادچوب الف، چوب الف گذاشتن. کاربر رایاتار (اینترنت) در دفتر یادداشت ناوشگر (مرورگر) چوب الف گذاری می کند. بدینسان با تنها یک تیلیک موشی به تارنمای دلپسندش می رود.