مجسمه عدالتواژهنامه آزادنماد عدالت که فرشته ای است با چشمانی نابینا که معمولا با چشم بندی بسته شده اند و در دست راستش ترازویی با دو کفه ی هم تراز و در دست چپپش شمشیری برا قرار دارد بعض
آمادایواژهنامه آزاداز شهرهای کهن ایران است و نخستین بار به نام اَمَدانه یا آمادی در کتیبهٔ تیگلت پیلسر یکم، پادشاه آشور (۱۱۰۰ پیش از میلاد) آمده است. این شهر پایتخت پادشاهان ماد
انتشاراتواژهنامه آزادمؤسسه ای که کارهای مربوط به ویرایش و چاپ و نشر و توزیع کتاب را اداره می کند. (پیشنهاد کاربران) چاپخش.
مدیرمالیواژهنامه آزادمدیرمالی به شخصی اطلاق می گردد که مدیریت واحدهای حسابداری یک موسسه رابرعهده دارد . مدیرمالی بر کلیه مباحث جاری و قوانین و استانداردهای حسابداری احاطۀ کامل دارد.
همینطوریواژهنامه آزاد[قید] ۱.بی قصد و هدف یا تأمّل.دل بخواه:«این آهنگ/رشته/مؤسّسه رو همینطوری انتخاب کردم»«همینطوری انتخاب رشته کردم»«اومدم همینطوری حرف دلم رو بنویسم»«آدمهایی که در