مویدواژهنامه آزادتاییدکننده، تقویتکننده، محکمکننده، تاییدشده، نیرودادهشده ( اسم ) 1 - تایید کننده . 2 - محکم کننده استوار دارنده جمع : مویدین . نجاح الموید
موره/هورهواژهنامه آزادآوایی که در مراسمات عزا استفاده شده و سالیان کهن برای عبادت اهورا مزدا میسرودند.
موجدواژهنامه آزادبوجود آورنده, ایجادکننده, آفریننده ( اسم ) 1 - ایجاد کننده پدید آورنده جمع:موجدین . 2 - خدای تعالی . کسی و یا چیزی که زور می آورد و قوت می دهد .
بیلندواژهنامه آزادآشنایی با زادگاه بهلول روستای بیلند استان خراسان رضوی – شهرستان گناباد – روستای بیلند بیلند در عرض جغرافیایی 34 درجه و 21دقیقه شمالی و طول جغرافیایی 58درجه و 42
کسوهواژهنامه آزاددر لغت:به کسر و ضم کاف و سکون سین و فتح واو از ریشه "کسو" به معنای لباس و پوشاک است. در فقه:به هر آنچه که مایه پوشش عرفی بدن فرد به گونه ای باشد که امکان رویت آ