مخلطتواژهنامه آزادبا هم آمیزش و معاشرت داشتن؛ ( مصدر) آمیزش کردن با کسی معاشرت کردن . مباشرت کردن؛ (اسم) آمیزش:مرا در عهد جوانی با جوانی اتفاق مخلطت بود و صدق مودت . آرمش جماع. م
سامسونواژهنامه آزادنام پیامبری در تورات که به مدت بیست سال قوم بنی اسرائیل تحت رهبری او بودند. نام معشوقه اش دلیله بود که دختری از اهل فلسطین بود. در ضمن واژه سامسون از واژۀ عبری