موجلواژهنامه آزاد[مُ ؤَ جَّ ل] زمان دار، مهلت دار. ملک مؤجل: حکومتی که هنوز وقتش باقی است. (حقوقی) [مُ ؤَ جَّ ل] مدت دار، دارای مهلت پرداخت، حالّ نشده.
موجدواژهنامه آزادبوجود آورنده, ایجادکننده, آفریننده ( اسم ) 1 - ایجاد کننده پدید آورنده جمع:موجدین . 2 - خدای تعالی . کسی و یا چیزی که زور می آورد و قوت می دهد .
لیزینگواژهنامه آزادلیزینگ، (به انگلیسی:leasing) یک رشته فعالیت اعتباری کاملاً تخصصی مبتنی بر روش اجاره است که در آن نوعی قرارداد، با توافق میان اشخاص حقیقی یا حقوقی منعقد می شود ک
کسوهواژهنامه آزاددر لغت:به کسر و ضم کاف و سکون سین و فتح واو از ریشه "کسو" به معنای لباس و پوشاک است. در فقه:به هر آنچه که مایه پوشش عرفی بدن فرد به گونه ای باشد که امکان رویت آ
مدولهای استاندارد یعنی چهواژهنامه آزادپودمان:رشته های درهم پیچیده درون یک بافت، همچون رشته های عصبی که در بدن پودمان عصبی را می سازند. پودمان، آمیزه ای است از " پـود" و پسوند "مان" ، که برای رساندن
معاوضهواژهنامه آزادعقدی است که به موجب آن یکی از طرفین مالی می دهد، به عوض مال دیگر که از طرف دیگر اخذ می کند. در معاوضه، مبیع می تواند عین باشد یا منفعت یا حق مالی باشد (مفاد ماد
وسیلهواژهنامه آزادکمک رسان / به وسیله:به کمک ، به موجب، به راه،/ وسیله:روش، راه، این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:هاندیک، ابزار (سنسکریت:بْهاندیکا) اوپاک