مهلاواژهنامه آزادآرامش 1. دوستانه 2. با وقار و متین 3 . کسی که از عالم هستی رها شده به ملکوت رفته است. در فارسی به معنی مانند ماه؛ در عربی به معنی آهسته و آرام است.
مه یاسواژهنامه آزاد[ م َه ْ یاس ] (ا) 1- ماهی که چون گل یاس است. 2- یاسی که چون ماه است. 3- (به مجاز) زیباروی و با طراوت.
مه آواژهنامه آزادبادرخشش و زیبا، مانند ماه، آمده است. مه مخفف ماه آ مخفف آمدن مانند ماه به دنیا آمده. کنایه از درخشندگی و ماه رو بودن است. ماه آمدن مه + مخفف آمدن = مه آ
مولی علیهواژهنامه آزاداز سرپرستی برای کسی است مولی علیه در واقع «صغیر» یا «مجنون» یا «غیر رشیدی» است که عدم رشد یا جنون او متصل به صغر باشد. بنابراین، صغیر (مطلقاً) و مجنون و سفیه (د
مه آواژهنامه آزادبادرخشش و زیبا، مانند ماه، آمده است. مه مخفف ماه آ مخفف آمدن مانند ماه به دنیا آمده. کنایه از درخشندگی و ماه رو بودن است. ماه آمدن مه + مخفف آمدن = مه آ