موجلواژهنامه آزاد[مُ ؤَ جَّ ل] زمان دار، مهلت دار. ملک مؤجل: حکومتی که هنوز وقتش باقی است. (حقوقی) [مُ ؤَ جَّ ل] مدت دار، دارای مهلت پرداخت، حالّ نشده.
اردواژهنامه آزاد(گبری، گنابادی) اُرْد؛ جنگجو طلبیدن، مبارز طلبیدن، مهلت دهی. || اَرِدْ؛ بیاورَد، پس دهد. || اَرْد؛ فرمانده اردو، سرلشکر، رئیس جنگجویان. || اِرَدَ؛ توان، نیرو.
مضطربواژهنامه آزادلغزنده، جنبنده، ناپایدار، . برای مثال، مضطرب المهل به معنای مهلت های ناپایدار است.