مهلاواژهنامه آزادآرامش 1. دوستانه 2. با وقار و متین 3 . کسی که از عالم هستی رها شده به ملکوت رفته است. در فارسی به معنی مانند ماه؛ در عربی به معنی آهسته و آرام است.
مهرافواژهنامه آزادترکیب دو واژه مهر به معنای نور و آف به معنای آفتاب میباشد و معنای کلی آن نور در نور است .
linenواژهنامه آزادپارچه کتانی، کتان، پارچه نخی، جامه زیر. در جمع:ملافه ها، پیراهن ها، رومیزی ها، دستمال سفره ها