من عندی بودنواژهنامه آزادمِن عِندی بودن اصالتا واژه ای عربی است یعنی یکطرفه بودن، از جانب خویش صحبت کردن، ازخوددرآوری یا من درآوردی یا ابداعی. البته کمی بار منفی دارد وگر نه چنان که می
من را سوار کن جانمواژهنامه آزادمحل سوار شدن، نام ایستگاه ورود و خروج مسافران در ناحیۀ بالادست سدّ زاینده رود.
شردنگواژهنامه آزاددر یک ضرب المثل قدیمی به کار می رود: «من بگم تو نشنوی، شردنگی»؛ منظور از شردنگ آدم بی خیال است و کسی که متوجه نمی شود؛ آدمِ باری به هر جهت که برایش فرقی نمی کند
کراواتواژهنامه آزادکروات یا زنّار (زُ - نّ) ، پارچه ای است که از زمان قدیم مسیحیان آن را به عنوان نشانه مسیحی بودن بر کمر یا شکم خود میبستند ، امروزه آن را به جای کمر بر گردن میبن
نمازهای یومیهواژهنامه آزادنمازهای شبانه روز 32 رکعت است که 15 رکعت آن در شب خوانده می شود 4 رکعت در اول شب ( پس از نیمه شب شرعی ) و 11 رکعت در آخر شب (سحر و قبل از خیط الاسود در افق ) که
جخدواژهنامه آزادبسیار تازه که به زور مینماید، تازه یا به زور بسته به میزان تاکید میتوانند جایگزینش شوند:جخد آفتاب زده بود که از راه رسیدیم، خانه که آمدم برق جخد رفته بود. حتی
ری راواژهنامه آزاددر افسانه های کهن ایرانی ری را به زنی گفته میشود که سرسبزی را به جنگل های مازندران میدهد, در گویش مازندرانی به معنی آگاه باش و هوشیار باش, نیز معنی میشود زن هوش