منهولواژهنامه آزادآدم رو ، سوراخی که امکان وارد شدن انسان در آن باشد (عمران و شهرسازی) چاه آدم رُوی بازدید کانال فاضلاب، به قطر حدود ۱.۵ متر.
منهاواژهنامه آزادکاهش (پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) کَمَن. از ریشۀ "کَمیدَن" به آرِشِ (معنیِ) "کم کردن". آن نشانۀ - است که شماره های دو سویش از هم کم می شوند. برای نمونه، 3
منهایواژهنامه آزادمنهایِ؛ با کسرِ، با کم کردنِ؛ برای نمونه، 5 منهایِ 2 می شود 3، یا به عبارت دیگر، 2 از 5 می شود 3.
پهپادواژهنامه آزاد(پَ) این واژه مخفف (پرنده هدایت پذیر از دور ) میباشد و در اصطلاح به هواپیماهای بی سرنشین نظامی و یا هم تحقیقاتی گفته می شود که به منظور منهدم کردن هدفهای نظامی
پوشیهواژهنامه آزادرو بند. پارچهای که زنان برای در امان ماندن از گرما یا نگاه نامحرمان، بر صورت میافکنند. (به نقل از مجموعهی قوانین منهاج فردوسیان) روبند،پارچه ی لطیفی که زنان
بطاقهواژهنامه آزادبطاقة. [ ب ِ ق َ ] (ع اِ) سیاهی چشم . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء) (آنندراج ). حدقه . (یادداشت مؤلف ). || پاره ٔ کاغذ که بر آن رقم قیمت نوشته میان طاقه گذارند.
تفریقواژهنامه آزاد(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) کَم. یکی از چهار کُنِشِ بنیادینِ شمارش (چهار عمل اصلی حساب) که در آن شماره ای از شمارۀ دیگر کم می شود. "تفریق کردن" به پارسی