منجکواژهنامه آزادنوع حشره که شبه زنبور است که با خرطوم فیل مانندش از گل برای خو د خانه قیف مانند میسازد. (خراسان جنوبی؛ شهرستان اسدیه و حوالی) سقز یا آدامس کوهی که همان شیرۀ درخ
منگکواژهنامه آزادمَنگَک:در اصطلاح محلی استان بوشهر به همان سبزی شور گفته می شود که همراه با ماست و دوغ خورده می شود.
مجکواژهنامه آزادمِجُک:(mejok) در گویش گنابادی یعنی حرف ، صحبت || مُجُکْ:(mojok) در گویش گنابادی یعنی مژه ، مژه زدن ، تِکان
کلادیوس بطلمیوسواژهنامه آزادمنجم معروف یونای و عالم جغرافیا ( و . صعید مصر - ف. حدود 167 م . ) [ مجسطی ] و [ آثار البلاد ] از اوست وی معتقد بود که کره زمین ثابت است و در مرکز عالم قرار دار
منگکواژهنامه آزادمَنگَک:در اصطلاح محلی استان بوشهر به همان سبزی شور گفته می شود که همراه با ماست و دوغ خورده می شود.
مجکواژهنامه آزادمِجُک:(mejok) در گویش گنابادی یعنی حرف ، صحبت || مُجُکْ:(mojok) در گویش گنابادی یعنی مژه ، مژه زدن ، تِکان