ماخوذ بالسومواژهنامه آزادمأخوذ بالسوم؛ مالی است که خریدار از فروشنده گرفته تا ببیند و بعد برای خرید آن تصمیم بگیرد و وارد معامله شود.
ماخولاواژهنامه آزادنام تنگه و رودی حوالی یوش مازندران. قسمتی از آزادکوه. (نیما یوشیج شعری با این مضمون سروده است.)
ماخوذ بالسومواژهنامه آزادمأخوذ بالسوم؛ مالی است که خریدار از فروشنده گرفته تا ببیند و بعد برای خرید آن تصمیم بگیرد و وارد معامله شود.
وا اسفاواژهنامه آزاداسفا به معنای اندوه است ."وا"در ابتدا کلمه افسوس مأخوذ از تاری که در نوحه و ماتم استفاده می شود و الف در انتهای واژه نیز برای ندبه و زاری و مویه آمده است. وااسف
ادکلنواژهنامه آزادمایع خوشبو کننده ای از آب، الکل و عطرهای مختلف مأخوذ از شهر کلن آلمان که مرکز ساخت آب های معطر است.
رئیس سعدواژهنامه آزادنام دروازه ای از دروازه های قدیمی اردبیل بوده است. نام این دروازه در کتاب صفوه الصفا ابن بزاز اردبیلی 6 بار قید شده است. نمونه:«روزی بر دروازه ی رئیس سعد – که