ممیلیواژهنامه آزادإمیلی؛ به زبان محلی و بختیاری ممیلی گفته می شد. نام روستایی در خوزستان نزدیکی دزفول. پالو امیل یا امیلو تاریخ نگار فرانسوی درگذشته به سال 1529 م. است.
حس آمیزیواژهنامه آزادhes, amizi در اصطلاح ادبی، به کار بردن حس یا محسوسی است در حوزه ی حس یا محسوس دیگر، یا درآمیختن حواس با یکدیگر؛ مانند:جوابِ تلخ می زیبد لبِ لعل شکرخا را. شاعر "
ممیلیواژهنامه آزادإمیلی؛ به زبان محلی و بختیاری ممیلی گفته می شد. نام روستایی در خوزستان نزدیکی دزفول. پالو امیل یا امیلو تاریخ نگار فرانسوی درگذشته به سال 1529 م. است.
کانترواژهنامه آزادپیشخوان ، باجه ، گیشه - دیواره یا میزی که قسمت اداری بانک را از قسمت مشتریان مجزا می کند. یا محل پرداخت پول در مطب ها و رستوران ها .
درزگواژهنامه آزادپاشیده شدن آب یا مایعی دیگر به بدن یا چیزی دیگر. وقتی آب یا مایعی از محیط اطراف به کسی یا چیزی می پاشد، این را درزگ شدن گویند. به کسر دال و راء و سکون زاء و گاف