ملواژهنامه آزادگردن مُل= مخفف ملا؛ مُل حَسَنا= ملا حسن، شاعر شهیر محلی سرای شوشتر متخلص به «حَسَنا» مُل= گردی سر شانه را گویند:«مُلِ جمنَه» یعنی شانه هایش را به علامت مخالفت
ملغمهواژهنامه آزادترکیب جیوه با فلزات دیگر- ترکیب کردن آمیخته ای از اجزای مختلف؛ در اصطلاح، به آمیخته ای از همۀ فرهنگ ها و نظرات، که در جامعه همزیستی دارند، نیز اطلاق می شود.
ملهواژهنامه آزادمِلَّه /mella/= قلمی، ظریف، باریک؛ خیار ملَّه = خیار قلمی (خیاری که بر روی پوست آن موهای پرز مانندی مشاهده شود.) مِل = مو