سکتهواژهنامه آزاد(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) بازمان. "سکتۀ قلبی" به پارسی می شود "گِشمان" یا "دِلمان". سکتۀ مغزی" به پارسی می شود "مغزمان".
گلازنه gelazneواژهنامه آزادهنگامی که تعدادی مغز بادام تر را با سوزن به نخ کنند و به شکل گردن بند در آورند و در اتاق بیاویزند این بادام نخ شده را در اصطلاح اهالی روستای کلهرود گلازنه گویند