مغفورهواژهنامه آزادمغفوره به معنی مغفرت و بخشیده شدن از جانب پرورد گار. بیشتر در مواقع در گذشت خانم ها کاربرد دارد البته در افغانستان
مرورگرواژهنامه آزادبرنامه ایست مخصوص بازکردن صفحاتِ وِب. ترجمه کلمه browser از انگلیسی می باشد. کاوشگر جستجوگر یاونده تار تارو:رفتن به تار؛ تار + رو ناوشگر. نرم ابزاری است که رویه
مترورواژهنامه آزاد(عمران) فردی که محاسبات متره را انجام می دهد مترور نامیده می شود. و متره عبارت است از «محاسبه و اندازه گیری مقادیر مصالح مورد نیاز برای اجرای یک پروژه، یا محاسب
مهدیسواژهنامه آزادخوشرو، مغرور، زیبا، مثل ماه مثل ماه مهدیس یعنی مثل ماه درخشنده وزیبا.قشنگ،خوشگل،و... مهدیس یعنی مثل ماه درخشنده وزیبا.قشنگ،خوشگل،و... مانند ماه، سفید رو و زیب
عیضواژهنامه آزادعیْض:(eyz) در گویش گنابادی یعنی خود را گرفتن ، برخورد مغرورانه ، تحویل نگرفتن ، خود برتر بینی ، خود پسندی || عیْضِشْ دِ خُ گِرِفْتَ (eyzesh de kho gerefta) در گ
خطیکواژهنامه آزادخِطِیْک:(kheteik) در گویش گنابادی یعنی حذر داشتن ، از خود راضی ، بر خود نپسندیدن ، خودخواه || اَزْ خُ دِ خِطِیْک:(az kho de kheteik) در گویش گنابادی یعنی از خود