قرک / قروکواژهنامه آزادکسی را گویند که مبتلا به باد فتق (ورم بیضه ها) عمدتاً بر اثر بلند کردن جسم سنگین شده است.
غربزدگیواژهنامه آزاد(علوم اجتماعی) از دست دادن ارزش ها و هویت ملی و تقلید کورکورانه از فرهنگ، آداب، هنر و فن آوری کشورهای غربی به طوری که ملت غربزده، به جای احساس رقابت، به احساس د
ذینفعواژهنامه آزادآیا این یک کلمه است؟ در این صورت بین "ذی" و "نفع" باید یک نیمفاصله (ذینفع) کذاشته شود و نه یک فاصلۀ کامل (ذی نفع) در صورتیکه یک فاصلۀ کامل گذاشته شود و این کل
افغانواژهنامه آزادفریاد، فغان، ناله، زاری، غوغا، فریاد از درد مصیبتی. همچنان نام قبیله یی است در مناطق مرزی بین افغانستان و پاکستان که شکل معرب اوغان می باشد شمع دل دمسازم بنشست
عبدالخالقواژهنامه آزادعَبدُالخالِق یا خالقو نام دانش آموز هزاره ای است که نادرخان، شاه افغانستان، را ترور کرد. او و هواداران نهضت اصلاحات امانی، در اعتراض به قطع و حذف اصلاحات امانی