مال بندانواژهنامه آزاددر گذشته، در هر سه فرسخ، چند کمند اسب نگه می داشتند که هر کمندش، چهارتا بود و در آنجا، اسب های دستگاه های پستی را عوض می کردند. این منزل ها را مال بندان می گفتن
مال بندواژهنامه آزاد(مکانیک) ابزاری مخصوص بستن تریلر و کاروان به پشت خودروی کِشنده و جابجایی آن، که شامل یک یا دو تیرک افقی، و مجهز به بست، قلاب (hook)، زنجیر و توپی (ball) است. مع
دژفرنودواژهنامه آزادمغلطه، مغالطه، سفسطه فرنود (برهان و دلیل) + پیشوند اوستایی دُژ یا دُش که واورنه و زشت و بد معنی میدهد
قیاس مع الفارقواژهنامه آزاد(قیاسِ مَعَ الفارِق):دو چیز نامربوط را با هم مقایسه کردن، استفاده از یک دلیل یا مثال برای اثبات چیزی که با آن دلیل یا مثال مناسبتی ندارد قیاس مع الفارق یا مقایس