مارواژهنامه آزادمادر - اصطلاح گیلکی مادر در لهجه ی دزفولی این کلمه مخفف شده ی مادر است همچنین به حیوان خزنده،مار،نیز گفته میشود.
مادیارواژهنامه آزادمادیار از دو کلمه ماد + یار تشکیا شد است و به معنی های:دوست دار قوم ماد و یا یاری رسان قوم ماد، می باشد
کسوهواژهنامه آزاددر لغت:به کسر و ضم کاف و سکون سین و فتح واو از ریشه "کسو" به معنای لباس و پوشاک است. در فقه:به هر آنچه که مایه پوشش عرفی بدن فرد به گونه ای باشد که امکان رویت آ
رازیگرواژهنامه آزاد"رازیگر" به معنای معمار / آرشیتکت. این واژه در قدیم به صورت "راز نگهدار" بوده است. معمارانی که برای پادشاهان قصر می ساختند، معمولا یک یا دو راه فرار مخفی در قصر
کنگازواژهنامه آزادکلمه مرکب از کنگ و آز هست که آز معرب آژ میباشد و به معنی محلی برای پوست انداختن مار گویند. [ کَ ن گ] آز محله ای در اصفهان قبل از اسلام که به نو ثروتمندان معرو
دروپالواژهنامه آزاددروپال یک سیستم مدیریت محتوای متن باز است که بر اساس معیار امنیت و قدرت طراحی و پیاده سازی گردیده است. شما میتوانید این سیستم را دریافت و برای راه اندازی هر سای
خوانداریواژهنامه آزادبه معنای خواندنی، در ادبیات معیار و آموزش دبستان وارد شده و از بن ماضیِ مصدر خواندن به اضافۀ پسوند "اری" تشکیل شده همانند شنیداری.