معرف حضورواژهنامه آزادمعروف حضور، آشنا. زبانزدِ «معرِّف حضور» _با کسره_ نادرست است و به جای آن باید گفت «معرَّف حضور» _با فتحه_ یا «معروف حضور»، یعنی کسی که از پیش به ما معرفی یا شنا
مونومان شهریواژهنامه آزادمونومان درلغت به معنای بنا ( ابنیه) است کاربرد این واژه برای معرفی فضایست که در ذهن ماندگار است. هر گونه طراحی مصنوع در رابطه با مسائل شهری که مبانی سه بعدی وت
ساتیرواژهنامه آزادساتیر خدای درجه دوم رفیق باخوس که با گیسویی راست ایستاده گوشهای نوک تیز دو شاخ کوچک و ساقهای بز معرفی شده و یک جام یک ( چوبی که میوه درخت کاج بر سر آن بود و شاخ
پوشنامهواژهنامه آزادمعادل فارسی cover lettre؛ نامه ای که درخواست کنندۀ کار برای معرفی توانایی های خود به کارفرما، به کارنامک (رزومۀ) کاری خود پیوست می کند.
پیرا اسلامیواژهنامه آزادهریک از علوم یا دانش های پیرامون یا مرتبط با اسلام که به شناخت، تبیین و معرّفی کامل تر این شریعت الهی می پردازند. هدف دانش های پیرااسلامی حفظ و تقویت اسلام، یا