موقوف المعانیواژهنامه آزاد(مُوْقوفُ الْمَعانی) داری معنای مشترک یا وابسته. در شعر، بیت هایی که معنای وابسته به یکدیگر دارند و جدا از هم، معنای کاملی نخواهند داشت.
المانواژهنامه آزادمعنی کلمه اِلمان با توجه به مورد استفاده متفاوت است مثلا در ریاضیات به قسمتی از یک دستگاه که خواص همان دستگاه را به طور کامل یا جزئی داشته باشد اِلمان دستگاه می
دینصیواژهنامه آزاددینصی معانی مختلفی دارد از جمله: باهوش هوشمند- هوش دین نام محلی که در ان کسانی که با هوش و کنجکاو و پیرو اسلام و ادیان الهی می باشند و خدا را واحد و آفریننده ک
گوگیلواژهنامه آزادگوگیل در حومه یزد معانی زیادی دارد از آن جمله: دایره وار و در حال چرخش،در حال فعالیت و فعال کشکول:همه چیز در آن یافت میشود صمیمیت،دوستی،فعالیت گروهی کشکول،همه چ
گشینواژهنامه آزادگشین اسم کردی-دارای معانی متعدد از جمله قبراق و سرحال-روشنایی-شعله ور شدن و برافروخته شدن آتش
موقوف المعانیواژهنامه آزاد(مُوْقوفُ الْمَعانی) داری معنای مشترک یا وابسته. در شعر، بیت هایی که معنای وابسته به یکدیگر دارند و جدا از هم، معنای کاملی نخواهند داشت.