مصالحت آمیزواژهنامه آزادهمراه با مُصالحت (اسم مصدر، از عربی). || مصالحة:مصالحه، آشتی دو طرف، مسالمت، سازش، آشتی دو کس.
خردمندواژهنامه آزادkheradmand:فردی که در پندارها / گفتارها / عملکردها در راستای علم (در تعریف علمی علم)و بدون توجه به منافع یا مصلحت های شخصی / صنفی / حزبی خودش ( بطور مستقل) ابرا
امعان نظرواژهنامه آزاداِمعان نَظَر؛ تدقیق، تعمق، توجه، دقت، ژرفنگری، غور. || (لغت نامۀ دهخدا) نگاه با زیرکی و فراست و غوررسی و عاقبت اندیشی. نیکو نگریستن و دوراندیشی و تحقیق و دقت نظ
مصالحت آمیزواژهنامه آزادهمراه با مُصالحت (اسم مصدر، از عربی). || مصالحة:مصالحه، آشتی دو طرف، مسالمت، سازش، آشتی دو کس.