اموال منقولواژهنامه آزاداشیایی که نقل آن از محلی به محل دیگر ممکن باشد، بدون این که به خود یا محل آن خرابی وارد آید، گفته میشود. کلیه دیون، از قبیل قرض و ثمن مبیع و مال الاجاره عین مس
ماخولاواژهنامه آزادنام تنگه و رودی حوالی یوش مازندران. قسمتی از آزادکوه. (نیما یوشیج شعری با این مضمون سروده است.)
اموال منقولواژهنامه آزاداشیایی که نقل آن از محلی به محل دیگر ممکن باشد، بدون این که به خود یا محل آن خرابی وارد آید، گفته میشود. کلیه دیون، از قبیل قرض و ثمن مبیع و مال الاجاره عین مس
ماثورهواژهنامه آزاد۱. نقل شده؛ منقول. ۲. ویژگی حدیثی که از زمان های قدیم از یکی به دیگری رسیده باشد.
اخندواژهنامه آزاداخند ؛ طبق اقوال قدیمی گویند دراصل ( آخوند) بوده اما به مرور زمان به اخند تغییر یافته - مقوله دیگر که ممکن است، برتری داشته باشد همه ی مردم ساکن در این ده یار و
چقدرفانواژهنامه آزادچِقَدرفان؛ فرح انگیز، لذت بخش، صفاسیتی، لذتی که از دنیای فانی کسب می شود، هر کاری که باعث ایجاد حس لذت به صورت معقول در انسان شود.