مصالحت آمیزواژهنامه آزادهمراه با مُصالحت (اسم مصدر، از عربی). || مصالحة:مصالحه، آشتی دو طرف، مسالمت، سازش، آشتی دو کس.
ولد مصالح بمال الصلحواژهنامه آزاداین واژه در مواقعی بکار میرود که از طرف پدر به فرزند مالی (زمین و یا خانه)صلح شده باشدو فرزند مبلغی را به پدر بابت این عمل خیر می دهد.
مصالحت آمیزواژهنامه آزادهمراه با مُصالحت (اسم مصدر، از عربی). || مصالحة:مصالحه، آشتی دو طرف، مسالمت، سازش، آشتی دو کس.