مشگوواژهنامه آزادمُشگو، مُشگوی، مشکو، مشکوی: کوشک، کاخ، حرمسرا وگرنه از مدائن راه می پرس ره مشگوی شاهنشاه می پرس ... ملک را هست مشگوئی چو فرخار در آن مشگو کنیزانند، بسیار نظامی،
بی بی یانواژهنامه آزادنام محلی مسکونی درشهرستان مسجدسلیمان. (بختیاری) ملکه، پرنسس؛ نام محلی در شهر مسجدسلیمان. بر اساس افسانه ای قدیمی، زمانی ملکه سبا، همسر سلیمان پیامبر، در این مح
سوبلیمهواژهنامه آزادماده ای است سمی و ضد عفونی کننده ای است بسیار قوی که در علم شیمی کلرور مرکوریک نامیده می شود.
قیدارواژهنامه آزادنام شهری که مرکز شهرستان خدابنده در استان زنجان با فاصله نود کیلومتری از مرکز استان و سیصد کیلو متری از تهران و یکصد و هفتاد کیلومتری همدان با حدود پنجاه هزار ن
روستاواژهنامه آزاددر زبان تالشی «رو» به معنی «رود» و «ستا- ستو» به معنی «کناره، لبه» است. بنابراین روستا به معنی «جایگاه کنارۀ رود». با توجه به اینکه تمامی مناطق مسکونی و تمدن ها